فرجی هم به اندازهی آشوری مقصر است
|
منصفانه قضاوت کنیم؛
فرجی هم به اندازهی آشوری مقصر است
ضعفهای مدیریتی در بخشهای مختلفِ فدراسیون کاراته، هر روز نمایانتر میشود و این در حالیست که بر خلافِ روشِ مرسومِ سالهای گذشته، تئوریِ کهنهی "تمامیِ تقصیرات به گردنِ آشوری است" دیگر جامعه کاراته را قانع نمیسازد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ستارگان کاراته؛ این روزها اهالیِ این رشته به نحوهی ادارهی تیمهای ملی در هر دو بخشِ کاتا و کومیته، انتقادهایی دارند و از ایدههای حاکم بر تیمهای ملی گلایه میکنند. برای مثال برخیها معتقدند کاراتهی ایران در بخشِ کاتا، از رقابتهای آسیایی قزاقستان تا ژاپن، اُفتِ چشمگیری را تجربه کرده و عاملِ اصلیِ این پسرفت را صرفاً ایدههای غلط و غیرِکارشناسیِ محسن آشوری معرفی میکنند!
از نظرِ این گروه، هر اتفاقِ بد و ناگواری که در کاراتهی ایران رخ میدهد، مقصرش صرفا آشوری است و لاغیر! اینان در ترسیمِ ضعفها و نقدِ شکستها، به راحتی از کنارِ نامِ محمدصادق فرجی (رییس فدراسیون و مقامِ مافوقِ آشوری) میگذرند و حتی حاضر نیستند بخشِ کوچکی از ضعفها و ناکامیها را سهمِ مردِ نخستِ کاراتهی ایران بدانند!
ما معتقدیم مدیرِ یک تشکیلات، در بخشِ اعظمِ اشتباهاتِ زیرمجموعهاش، سهیم است و باید در قبالِ آن، پاسخگو باشد. اگر بپذیریم که برنامههای آشوری (دبیر فدراسیون و مدیر سازمانِ تیمهای ملی) غیرکارشناسانه، پرنقص و باعثِ پسرفتِ کاراتهی ایران بوده است، آنگاه بلافاصله با این پرسش مواجه خواهیم شد که آشوری قدرتِ برنامهریزی و اختیارِ اجرایِ آن را از کجا و از کدامین منبع کسب کرده است؟ آیا جز این است که فرجی وی را در جایگاهِ برنامهریزی برای کاراتهی کشور قرار داده و حالا دستِکم به خاطرِ همین انتصاب، باید پاسخگو باشد؟
از اینها گذشته، چرا فرجی به عنوانِ مدیرِ مافوق، بر تصمیمات و اقداماتِ آشوری، نظارت و خطاهای او را اصلاح نمیکند؟! مگر مدیریت، چیزی جز نظارت بر رفتار و تصمیماتِ زیردستان و اصلاحِ اشتباهاتِ احتمالیِ آنهاست؟! واقعیت این است که اگر بپذیریم آشوری در حیطهی اختیاراتِ خود، پراشتباه و غیرکارشناسانه رفتار کرده، آنگاه با سه فرضیهی ذیل روبرو خواهیم گشت که اتفاقا هر سه، نهایتا بر ضعفِ مدیریتِ فرجی در ماههای اخیر، صحه میگذارند.
فرضِ نخست: فرجی با طرحها و ایدههای آشوری، موافق بوده و بدینترتیب، او نیز در شکستها و ناکامیهای اخیر، سهیم است.
فرضِ دوم: فرجی با طرحهای آشوری مخالف بوده اما قدرت و تواناییِ ابرازِ این مخالفت را نداشته و لذا بدونِ اینکه ایدههای آشوری را اصلاح کند، به اجرایِ آن تن داده است. پرواضح است که در چنین فرضی، ضعفِ فرجی به عنوانِ فردِ نخستِ کاراتهی ایران، حتی بیش از فرضِ پیشین نمایان میشود! مدیری که اشتباهِ زیردستانش را تشخیص دهد اما از اصلاحِ آن، ناتوان باشد، حقیقتاً نمیتواند مدیری کارآمد و مقبول برای مجموعهی تحتِ فرمانش قلمداد شود.
فرض سوم: ممکن است برخیها بگویند فرجی از خانوادهی کاراته نیست و لذا نمیتواند حُسن و قبحِ تصمیمات و برنامههای زیردستانش را تشخیص داده و با آن، موافقت یا مخالفت کند. بیانکنندگانِ این فرضیه ممکن است با طرحِ این موضوع، در صددِ تبرئهی فرجی از تقصیرات و ناکامیهای مجموعهی فدراسیون کاراته باشند غافل از اینکه اگر چنین فرضی پذیرفته شود، معنایی جز این نخواهد داشت که فرجی، هرگز گزینهی مناسبی برای هدایت و رهبریِ کاراتهی ایران نیست.
میپذیریم که مدیرِ فدراسیون کاراته، لازم نیست کاراتهکا باشد اما این را هم باید اذعان کنیم که یک مدیرِ غیرِکاراتهای، پیش از جلوس بر کرسیِ ریاستِ فدراسیون، میبایست دانش و اطلاعاتِ خود را پیرامونِ مسائلِ مدیریتیِ این رشته، به حدی برساند که لااقل در خصوصِ تصمیماتِ زیردستانش، کاملا خنثی و منفعل نباشد. این مهم است که رییس فدراسیون کاراته، دستِکم کلیاتِ مدیریتیِ این رشته را به خوبی بشناسد تا در مواقع لزوم، قادر به اصلاحِ تصمیماتِ همکارانش باشد.
نهایتا اینکه اگر بپذیریم امروز در محدودهی قدرت و اختیاراتِ آشوری، ضعفهایی وجود دارد، آنگاه باید قبول کنیم که فرجی هم به اندازهی او در شکلگیریِ این مشکلات، سهیم بوده است. اگر در کمیتهی داوران، تبعیضهای آزاردهنده مشاهده میشود، فرجی هم علاوه بر سلیمی، در ایجادِ این وضعیت (و یا دستِکم به خاطرِ عدمِ اصلاحِ آن) مقصر است. اگر مسئولِ روابط عمومی فدراسیون کاراته در بسیاری از سفرهای برونمرزی، ملیپوشان را همراهی و هزینههای اضافی را به فدراسیون کاراته تحمیل میکند، مقصر فرجی است که نمیتواند منابعِ مالیِ محدودِ فدراسیون را به خوبی مدیریت و از اتلافِ آن جلوگیری کند.
محمد قدیمی/ ستارگان کاراته
|
1397/3/4 04:39
|