محمد قدیمی/ اختصاصی ستارگان کاراته
لیگهای کاراتهی پایه حالا و با برگزاریِ رقابتهای هفتهی دوم، به نیمهی راه رسیدهاند، این در حالیست که خطاهای عمدی و غیرعمدیِ داوران، به عنوانِ بزرگترین معضلِ رقابتهای کاراته، همچنان و به شکلی افسارگسیخته، با آهنگی رو به افزایش، قهرمانان و مربیان را آزار میدهد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته؛ این روزها مهمترین و تاثیرگذارترین نهادِ فدراسیون کاراته یعنی نهادِ داوری، شرایطِ بسیار بد و متزلزلی را تجربه میکند. بخشهایی از داوران بیآنکه نگرانِ پاسخگویی به فدراسیون باشند، کاراته را به سخره گرفته و در رقابتهای داخلی، به هر شکل که دلشان بخواهد قضاوت میکنند! اینها فدراسیون را به هیچ میانگارند که البته بازتابِ ضعفِ فدراسیوننشینها در برخورد با آنهاست. گروهِ دیگر اگر چه تمامِ تلاشِ خود را برای احقاقِ حقِ کاراتهکاها به کار میبندند، اما از استعدادِ داوری بیبهرهاند و بنابراین، بیآنکه خود خواسته باشند، تیشه به ریشهی کاراته میزنند.
اگر بخواهیم خیلی ساده، کوتاه و بیپرده، داورانِ کاراته را گروهبندی کنیم، باید قائل به دستههای زیر باشیم:
یک: فرشتهها (داورانِ شریف و کاربلد)
این گروه تمامی داورانی را در بر میگیرد که اولا از هنر و فنِ قضاوت، به شکلی مطلوب برخوردارند و ثانیا رفاقتها و دشمنیها را در قضاوتهایشان به کلی نادیده گرفته، صرفا به حکمِ قانون و وجدان عمل میکنند. اینها فرشتگانی هستند که در کسوتِ داور، بر کرسیِ قضاوت نشستهاند و رأیشان هر چه باشد، درست یا احیانا نادرست، شیرین و گواراست. جامعهی کاراته از آراء و قضاوتهای این گروه از داوران، به گرمی استقبال کرده و خطاهای اندکشان را (که البته اجتناب ناپذیر است) به پاسِ هنر و شرافتشان، نادیده میگیرد.
دو: بیاستعدادها
داورانی که اگر چه شریف و درستکارند اما از هنر و فنِ قضاوت، به کلی بیبهرهاند. اینها اگر چه نمیخواهند حقی را پایمال کنند اما توان و استطاعتِ احقاقِ حق را نیز ندارند چرا که اساسا مستعدِ این حرفه نیستند. این بیاستعدادها صرفا از آن جهت که در هیچیک از دیگر بخشهای کاراته موفق نبودهاند، با هدفِ بقاء در این خانواده، اجبارا به داوری روی آوردهاند و حال آنکه ما معتقدیم اتفاقا بااستعدادترینها باید جذبِ داوری شوند. از آنجا که ورود به حرفهی داوری، به خاطرِ سیاستهای غلطِ فدراسیون، بسیار سهل و آسان است و اساسا به شایستگیها و استعدادهای ذاتی و اکتسابیِ متقاضیان، کمتر توجه میشود، تقریبا هر کس اراده کند، میتواند به خیلِ عظیمِ داوران پیوسته و نامِ خود را از این طریق، به شکلی پررنگتر و نمایانتر در دفترِ کاراته به ثبت برساند.. از اینرو جمعیتِ این گروه از داوران (بیاستعدادها) متاسفانه به شکلی چشمگیر رو به افزایش است.
سه: بزدلها
برخی داوران را میشناسیم که به شدت از مربیان و قهرمانانِ پرخاشگر، میترسند و هر کس چهره در هم کشیده و بلندتر فریاد بزند، حق را به او میدهند! برای نمونه نگارنده در همین رقابتهای لیگ پایه، از نزدیک شاهدِ اختلافی بود که بینِ تیمهای الف و ب جریان داشت و در همین اختلافِ واحد، داوران هر بار که مربیانِ تیمِ الف بلندتر بر سرشان فریاد میزدند، حق را به تیم الف میدادند و هر بار اعضای تیمِ ب چهره در هم کشیده و با نعرهای بلندتر بر سرِ داوران خراب میشدند، بلافاصله تغییرِ عقیده داده و حق را به تیمِ ب میدادند! این رفت و برگشتهای آراءِ داوران بین تیمهای الف و ب، در همان اختلافِ واحد، بارها تکرار و نهایتا اسبابِ خندهی حاضران شد، البته خندهی تلخی که از گریه غمانگیزتر بود!
گروه بزدلها باید بدانند که این حرفه، نیازمندِ شهامت و شجاعت است. اگر به هر دلیل این ویژگی را در خود نمیبینند، بهتر و بلکه لازم است از دنیای داوری خداحافظی کنند.
چهار: ناداورها
این گروه که ما حتی از به کار بردنِ لفظِ مقدسِ داور در موردِ آنها اکراه داریم، موجوداتی هستند به غایت حقیر و ذلیل که از حرفهی داوری، برای امرار معاشِ نامشروع و یا تسویهحسابهای شخصی استفاده میکنند. قضاوتِ آنها معمولا آمیخته به حب و بغض است و به همین دلیل، انسانیت، شرف، وجدان و عزتِ نفس را نمیتوان در لا به لای تصمیماتشان یافت. جمعیتِ این گروه در میانِ اهالی کاراته، بسیار اندک و انگشتشمار است لیکن با توجه به تعفنِ برخاسته از وجودِ ناپاکشان، همین تعدادِ اندک هم، بسیار زیاد و البته غیرقابلِ تحملاند. نهایتا ناگفته نماند اعجوبههایی هم در دنیای داوری یافت میشوند که جامعِ مواردِ دو، سه و چهار هستند!
داوریِ کاراتهی ایران در سالهای اخیر، حرکتِ رو به رشدی را آغاز کرده بود، خطاها کاهشِ چشمگیری داشت و دستِ کم اینکه برخوردهایی امیدبخش با داورانِ خاطی از سوی مسئولانِ امر صورت میگرفت. حالا اما قافیه را به کلی باختهایم! هر کس به هر شکل که بخواهد قضاوت میکند و هیچکس هم فریادِ مربیان و قهرمانان ستمدیده را نمیشنود جز همان داورانِ گروهِ سوم!
فدراسیوننشینها باید بدانند بقای کاراتهی ایران در گروِ اصلاحِ وضعیتِ داوری است. اگر قضاوتها به هر دلیل از مسیر صحیح خارج شوند، آنگاه در پیکارهای کاراته، خوبها حذف و ضعیفترها سکونشین میشوند. در ادامهی این مسیر، گذشته از اینکه مربیان و قهرمانانِ مستعد، روز به روز دلسردتر شده و از دنیای قهرمانی فاصله میگیرند، ضعیفترها پیراهنِ تیمهای ملی را در ردههای سنی مختلف بر تن کرده و راهیِ رقابتهای بینالمللی میشوند. پایانِ این مسیر هم کاملا مشخص است؛ در میادینِ بینالمللی، کمرنگتر از قدرتِ واقعیمان ظاهر خواهیم شد و این یعنی مدال و افتخارِ کمتر…