محمد قدیمی/ اختصاصی ستارگان کاراته
صبحِ دیروز (چهارشنبه بیست و ششم مهرماه) خبری عجیب و تکاندهنده، جامعهی کاراته را در بهت و حیرت فرو برد! سیدحسن طباطبایی (ناکامترین رهبرِ تاریخِ کاراتهی ایران) در اقدامی شگفتانگیز، تمامی اعضای کادرفنی تیم ملیِ بانوان را در آستانهی اعزام به رقابتهای جهانی، یکجا و بیمقدمه از کار برکنار و روانهی منزل ساخت!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته؛ در توجیهِ این اقدامِ عجیب و بهتآور، ابتدائا عنوان شد که فرخناز ارباب و پگاه زنگنه (سرمربی و مربیِ تیم کاراتهی بانوان) در اردوهای تیم ملی با یکدیگر مشاجره و درگیری داشتهاند! از اینرو فدراسیون با هدفِ بازگرداندنِ آرامش به اردوها و تامینِ منافعِ ملی، کل اعضای کادرفنی را یکجا برکنار کرده است! خبری که خیلی زود از سوی هر دو مربی و شاهدانِ عینی تکذیب شد!
اما در همین خبرِ تکذیبشده نیز نکاتِ جالب و ظریفی مشاهده میشود که بیانگرِ عمقِ پریشانی و سراسیمگیِ فدراسیوننشینها در توجیهِ این اقدامِ محیرالعقول است! اجازه دهید تصمیمِ اخیر طباطبایی را به کمکِ علمِ منطق و ابزارهای موجود در آن، بررسی و سپس پیرامونِ صحت و یا نادرستیِ این تصمیم قضاوت کنیم.
در علمِ منطق، قضایای شرطی را به دو بخشِ مقدم (فرض) و تالی (نتیجه یا حکم) تقسیم میکنند با این توضیح که میانِ مقدم و تالی، باید ارتباطِ منطقی برقرار باشد بدین معنا که تالی میبایست الزاما از مقدم برآمده و نتیجهی منطقیِ آن باشد.
با این مقدمه، اکنون به این گزارهها و ارتباطِ منطقی میانِ آنها توجه کنید:
مقدم: ارباب و زنگنه در اردوهای تیم ملی با یکدیگر درگیر شدهاند (فرض میکنیم صحیح باشد)
تالی: طباطبایی کلِ اعضای کادرفنی را از کار برکنار کرد!
همانطور که مشاهده میفرمایید، هیچ ارتباطِ منطقی میانِ مقدم و تالی وجود ندارد. اگر ارباب و زنگنه در اردوهای تیم ملی با یکدیگر درگیر هم شده بودند، تنبیهِ همین دو نفر کافی بود و مجازاتِ سایرِ اعضای کادرفنی به خاطرِ گناهِ ناکرده، به هیچ وجه منطقی و معقول نیست. با این تفاسیر باید خدا را شاکر باشیم که طباطبایی بر مسندِ قضاوت تکیه نزده وگرنه برای مجازاتِ یک سارق، حکم به قطعِ یدِ تمامی اعضای خانواده و همسایگانِ او میداد!
گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری!
البته همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم، خبرِ درگیری میانِ ارباب و زنگنه در همان لحظاتِ ابتدایی، از سوی هر دو مربی و شاهدانِ عینی، قویاً تکذیب شد و بررسیهای صورتگرفته در سطور فوق، صرفا از آن جهت بود که میزانِ سراسیمگیِ فدراسیون کاراته را در توجیهِ این تصمیمِ محیرالعقول نشان دهیم. خواستیم بگوییم برای توجیهِ یک تصمیمِ نادرست، به دلایلِ نادرستتر متوسل نشوید!
و اما اصلِ ماجرا…
دقایقی پس از انتشارِ خبرِ اخراجِ تمامیِ اعضای کادرفنی به بهانهی درگیریِ ارباب و زنگنه در اردوی تیم ملی، واقعیتها در خبرگزاریهای مختلف انعکاس یافت. مطابقِ آنچه در خبرها خواندیم (و اسنادِ آن نیز منتشر شد) اساسا هیچ اختلافی میانِ ارباب و زنگنه در روزهای اخیر وجود نداشته. ماجرا از این قرار است که تمامی اعضای کادرفنی متشکل از ارباب، زنگنه، قاسمی، موسوی و سلطانی (مشاور فنی تیم ملی بانوان) صورتجلسهای را امضا و طیِ آن، متفقالقول خواهانِ بازگشتِ مبینا حیدری به ترکیبِ کومیتهی تیمی بانوان میشوند. طباطبایی هم نخستین واکنشِ خود را در برابرِ این درخواست، اینگونه ابراز میدارد؛ اخراجِ تمامیِ اعضای کادرفنی!
حیدری همان ستارهای است که روزهای قبل و بنا به دلایلِ نامعلوم، با فعالیتِ ارادههای پنهان، از ترکیبِ تیم ملی (بدون شرکت در رقابتهای انتخابی) کنار گذاشته شد. در آن زمان تلاشهای گستردهای برای شناساییِ آن ارادههای پنهان صورت گرفت که همگی بینتیجه ماند. روایتهای مختلف، هر کدام عللِ حذفِ حیدری را به گونهای دیگر توضیح میدادند. برخیها میگفتند فلان مربی، خواهانِ حذفِ او شده و برخی دیگر، این تصمیمِ غیرفنی و ناعادلانه را به مشاور نسبت میدادند! در روایتی متفاوت حتی مطرح شد که سارا بهمنیار (دیگر ستارهی تابناکِ کاراتهی بانوان) نیز در آستانهی حذفِ بیدلیل از ترکیبِ تیم اعزامی به مسابقاتِ جهانی قرار دارد! اتفاقِ نامبارکی که خوشبختانه و با تلاشِ چهرههای مدبّر، تا این لحظه جامهی واقعیت بر تن نکرده است.
حالا اما پردهها کنار رفته و قضایا به شکلی شفافتر نمایان شده است. آنچه در ظاهر و با استناد به صورتجلسهی مزبور مشاهده میشود، این است که تمامیِ اعضای کادرفنی در یکسو ایستاده، همدل و یکصدا خواهانِ بازگشتِ مبینا حیدری به ترکیبِ کومیتهی تیمی هستند و در سمتِ مقابل، طباطبایی قرار دارد که کلِ اعضای کادرفنی را به خاطرِ طرحِ این خواسته، یکجا از سِمتِ خود برکنار کرده است.
به نظر نمیرسد هیچیک از اهالیِ کاراته، خواهانِ دخالتِ یک رییسِ غیرِ کاراتهای در امورِ فنی تیمهای ملی باشند. عملکردِ طباطبایی در سالهای اخیر، آنچنان ضعیف و شکننده بوده که تصمیماتش در امور مدیریتی هم با اکراه پذیرفته میشود تا چه رسد به دخالت در مسائلِ فنی!
اتحادی که از سوی مربیان تیم ملی علیه طباطبایی شکل گرفت و دفاعِ جانانهی آنها از حقوقِ بازیکنان، اگر چه منتهی به عزلِ دستهجمعیِ اعضای کادرفنی شد اما برکات و محاسنی را نیز به همراه داشت. از جمله اینکه به اهالیِ کاراته فهماند هنوز هم در این جامعه، مربیانِ مقتدر و اصیلی یافت میشوند که حاضر نیستند “بله قربان گو” و مجریِ صرفِ دستورهای غیرفنیِ فدراسیوننشینها باشند.
***********************************************
در همین رابطه بخوانید: