محمد قدیمی/ ستارگان کاراته
همزمان با جلوسِ مزدا صوفی بر کرسی سرپرستی فدراسیون کاراته و پیش از آنکه نخستین امضای او بر اسنادِ این فدراسیون نقش بندد، در اتفاقی عجیب و غیر قابل قبول، موجی از حملاتِ ناجوانمردانه علیه او شکل گرفت! اقدامی نامتعارف که بسیاری معتقدند از سوی افرادی خاص، هدایت و سازماندهی میشود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته؛ پس از اجرای حکم دیوان عدالت اداری مبنی بر خروجِ سید حسن طباطبایی از فدراسیون کاراته، مزدا صوفی از چهرههای شناختهشدهی کاراتهی کشور با حکم دکتر احمد دنیامالی وزیر ورزش و جوانان، سرپرستِ این فدراسیون شد. با این جابجایی، صوفی مجموعهای را تحویل گرفت که از بسیاری جهات، بدترین دورانِ مدیریتیِ خود را تجربه میکرد.
خزانهی خالیِ فدراسیون و بدهیِ سی میلیارد تومانی، نخستین مانعِ بزرگ در برابر صوفی!
شنیدهها حاکی از آن است که مزدا صوفی در بدوِ ورود به فدراسیون کاراته، با خزانهی خالیِ این فدراسیون و بدهیِ سی میلیارد تومانیِ برجای مانده از دورانِ مدیریتِ ضعیفِ قبلی، روبرو شده است. او البته در همین بازهی زمانیِ کوتاه و با اتخاذِ تدابیرِ مناسب، توانسته دو اعزامِ بزرگ و پرهزینه را برای ملیپوشان تدارک ببیند که اقدامی قابلِ تقدیر است. صوفی همچنین در تصمیمی شجاعانه، دستمزدهای پرداختی به برخی افراد را (که چندان هم برای کاراته مثمرثمر نبودند) قطع کرده است. این میتواند در دراز مدت، منابعی را که پیشتر، بیجهت و بدون فایده هدر میرفت، در خزانهی فدراسیون ذخیره سازد تا صرفِ امور مهمتر شود.
دیگر اقدامِ ارزشمندِ صوفی در همین روزهای اندک، جلوگیری از اعزامهای غیرضروریِ افراد به سفرهای برونمرزی بوده است. پیشتر شاهد بودیم که در بسیاری از اعزامهای برونمرزی، افرادِ پرشمارِ غیرضروری، ملیپوشان را همراهی میکردند و هر زمان هم علتِ اعزامِ آنها را میپرسیدیم، با این پاسخ مواجه میشدیم که “با هزینهی شخصی به سفر رفتهاند!” پرسش اینجاست که چرا سفرهای شخصیِ این افراد، همواره و به صورتِ کاملا تصادفی، دقیقا همزمان با اعزامِ تیمهای ملی و هممکان با محلِ برگزاریِ رقابتها صورت میگرفت؟! این نکتهی ظریفیست که نیاز به توضیحِ بیشتر ندارد.
در دو اعزامِ اخیر اما، تاجایی که ذهنِ نگارنده یاری میکند، تقریبا هیچ فردی خارج از سِمتهای بازیکن، مربی، سرپرست، مدیر و دیگر عناوینِ تعریفشده، تیمهای ملی را همراهی نکرده است. این اقدامِ سرپرست جدید فدراسیون، بسیار مثبت و درخور تحسین ارزیابی میشود.
اگر چه عدهای همچنان معتقدند در اعزام اخیرِ ملیپوشان به رقابتهای جام جهانی اسپانیا نیز حضورِ چهار مربی در کنارِ تیم کومیته، چندان ضروری نبود. انتقادی که البته منطقی به نظر میرسد.
صوفی کیست؟
مزدا صوفی از چهرههای شناختهشدهی کاراتهی کشور به شمار میرود که در دو بخشِ مدیریت و داوری، فعالیت داشته است.
صوفی در خانوادهای اصیل و ریشهدار، همسو با فرهنگِ فاخرِ اسلامی پرورش یافته است. او از نوادگانِ مرحوم “آیتالله میرزا حبیبالله محقق رشتی” است که از بزرگترین فقها و علمای شیعهی معاصر به شمار رفته و بیش از ۲۲ سال زعامتِ حوزهی علمیهی نجف را بر عهده داشته است. در بیانِ جایگاهِ علمیِ رفیع و ماندگارِ این فقیه و عالم بزرگ، همین بس که بدانید نامهای درخشان و پرفروغی همچون شیخ فضلالله نوری، آیتالله سید محمد کاظم یزدی (صاحبِ عروهالوثقی)، آخوند خراسانی (صاحب کفایت الاصول)، آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله میرزا حسین نائینی، آقا ضیاء عراقی، شیخ عبدالله مازندرانی لنگرودی، شیخ الشریعهی اصفهانی و… که همگی از بزرگان و پرچمدارانِ فقهِ شیعه به شمار میروند، از شاگردانِ مرحوم محقق رشتی و پرورشیافتگانِ مکتبِ این عارفِ عالیقدر بودهاند. دیگر اعضای خانوادهی صوفی نیز در تاسیسِ تشکلهای خیریه، پیشقدم بوده و نامهای نیک و درخشانی از خود برجای گذاشتهاند.
البته تعلق به خانوادهای اصیل و نیکنهاد، اگر چه میتواند در جلبِ اعتمادِ اولیه به افراد، موثر باشد اما هرگز کافی نیست. باید دید صوفی در عمل، به کدامین سو حرکت خواهد کرد. نگارنده پیشتر (قبل از آنکه صوفی سِمتِ سرپرستی فدراسیون کاراته را بر عهده گیرد) گهگاه با او همکلام میشد. صوفی افکارِ مفید و ایدههای تاثیرگذار و مثبتی برای کاراته دارد. صراحتِ لهجه و قاطعیت در گفتار و رفتار، از دیگر ویژگیهای پسندیدهی اوست که البته میتواند شمشیرِ دو لبه باشد!
به هر حال آنچه مسلم است اینکه، غلط گرفتن از املای نانوشته، منطقی و معقول نیست. برخیها بلافاصله پس از حضورِ صوفی در فدراسیون کاراته و پیش از آنکه فرصتِ هیچ اقدامی داشته باشد، بر او تاختند که این میتواند نشانهای از حرکاتِ خزنده و مرموزِ سهمخواهان در آرایش و اتخاذِ موضعِ زودهنگام علیه صوفی و گشودنِ جبههای تازه مقابل فدراسیون جدید تفسیر شود.
منتقدِ منصف و بیغرض، منتظر میماند تا مدیرِ تازه از راه رسیده (که پیشینهی بدی هم ندارد) اقداماتش را آغاز کند، آنگاه چنانچه عملکردش مطلوب بود، او را تایید و در صورتِ اشتباه، انتقاد میکند.
روزهای سختِ صوفی در راه است…
سرپرستِ جدید فدراسیون کاراته در بدوِ ورود، پرداختِ برخی حقالزحمهها را متوقف کرد. ظاهرا این پرداختیها، علیرغمِ اینکه “حقالزحمه” نامگذاری شده بودند، بدونِ هیچ زحمت و کارِ قابلِ ذکری، به حسابِ دریافتکننده واریز میشدند! البته قطعا عناوینی برای دریافتکنندگان تعریف شده بود اما وجودِ آن عنوان، همسنگ حقوقِ دریافتی نبود و این یعنی اسرافِ بیتالمال.
صوفی همچنین در دو اعزامِ اخیر، همانطور که پیشتر اشاره شد، سعی کرد حتیالمقدور، نفراتِ اضافی را با ملیپوشان همراه نسازد. علاوه بر آن، افرادی از گوشه و کنار، در همین روزهای آغازینِ مسئولیتِ صوفی، امتیازاتِ نامتعارفی را از او مطالبه کردهاند که فعلا و تا لحظهی نگارشِ این مطلب، هیچیک به خواستههایشان نرسیدهاند. خلاصه اینکه اقداماتِ اخیرِ صوفی، اگر چه مثبت ارزیابی میشود اما احتمالا طوفانِ سهمگینِ زیادهخواهان را به همراه خواهد داشت و شاید به زودی، شاهدِ حملاتی به مراتب گستردهتر از قبل، علیهِ این مدیرِ تازه از راه رسیده و همراهانش باشیم. این احتمال آنگاه قویتر به نظر میرسد که بدانیم جبههی مقابلِ فدراسیون، از سوی چهرههای شاخص، پرنفوذ و بعضا اطرافیان و دوستانِ به ظاهر نزدیکِ صوفی هدایت و رهبری میشود!
مطالبهی اصلی و آرمانیِ اهالی کاراته از صوفی
تجربه ثابت کرده فشارِ زیادهخواهان بر فدراسیون کاراته، معمولا مقاومتِ مدیران را، رفته رفته در هم میشکند و نهایتا تسلیمِ خواستههای ناصوابِ منفعتطلبان میشوند. این موضوع در یک چرخهی منحوس، همیشه تکرار شده و در هر تکرار، جامعهی کاراته را بیش از پیش، تحقیر کرده است. در ماههای اخیر البته این وضعیتِ نابسامان و آزاردهنده، بیش از هر زمانِ دیگری گریبانِ اهالیِ کاراته را گرفته بود. نگارنده که از نزدیک با اهالی کاراته مرتبط است، عمقِ سرخوردگی و تحقیر را در نگاه و گفتارِ کاراتهکاها احساس میکرد. متاسفانه در ماههای اخیر، این تفکر در میان خانوادهی کاراته شکل گرفته بود که هر کس در صفحات و شبکههای اجتماعی، بیشتر و با صدایی بلندتر به مسئولین فدراسیون اهانت کند، امتیازاتِ بیشتری نیز دریافت خواهد کرد! این نقطهی پایانِ شرافتِ یک جامعه و بزرگترین ننگ و تحقیر برای اهالیِ آن به شمار میرود که متاسفانه ما آنرا در دورانِ سیاهِ قبلی، به بدترین شکلِ ممکن تجربه کردیم.
چه بسیار مربیان، قهرمانان، مدیران و اقشارِ مختلفِ کاراته که علیرغمِ شایستگیهای فراوان، صرفا به خاطرِ رفتارِ متین و موقر؛ و پرهیز از دشنامگویی یا جوسازی علیه مدیران در صفحاتِ اجتماعی؛ دانش، فن و شایستگیهایشان هیچگاه دیده نشد…
حالا صوفی سکاندارِ کاراتهی کشور شده است. پروندهاش فعلا سفید و عاری از خطاهای ریز و درشت است. او در جایگاهِ سردارِ سپاه کاراته، سربازانی دارد که همچون لشگری شکستخورده و طاعونزده، به اطراف پراکندهاند. سربازانی که به خاطرِ ضرباتِ پی در پیِ دورانِ سیاهِ پیشین (همان تحقیرهای خردکننده) حالا دیگر رمقِ ایستادن هم ندارند تا چه رسد به جنگیدن!
صوفی حالا باید هنر، اقتدار و صلابتِ فرماندهیاش را نشان بدهد. سردارانِ بزرگ تاریخ همواره از شکستها، پیروزی ساختهاند. یک سخنرانیِ محکم و روحیهبخش میتواند این لشگرِ از هم گسیخته را دوباره سامان دهد. حالا گوشهای اهالیِ کاراته به گفتارِ فرمانده و چشمانشان به رفتارِ او دوخته شده است. تا زمانی که صوفی، مثلِ روزهای اخیر، در برابرِ زیادهخواهان بایستد، اهالیِ کاراته هم پشتیبانِ او خواهند بود و آن زمان که تسلیمِ خواستههای ناصواب منفعتطلبان بشود، نامِ او را هم در کنارِ برخی اسلافش، در دفترِ مدیرانِ ضعیف و باجدهنده به ثبت خواهند رساند.
بزرگان و فرهیختگان، معیارها و نشانههای حکیمانهای در تشخیصِ سلامتِ حاکمان و صحتِ مسیرشان معرفی کردهاند. تا زمانی که زیادهخواهان از حکّام بدگویی میکنند، بدانید که حاکمان در مسیر صحیح گام برمیدارند. هر زمان هم که منفعتطلبان شروع به تعریف و تمجید از حکام کردند، بلافاصله در سلامتِ حاکمان و صحتِ مسیرشان شک کنید!
با این توضیح، اهالی کاراته باید هشیار باشند، تا زمانی که باجخواهان، صوفی را در شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف، آماجِ حملاتِ خود قرار میدهند، در کنارِ او خواهیم بود. آن زمان هم که تعریف و تمجیدهای سهمخواهان از صوفی آغاز شد، ناامید از او، مسیرمان را کج کرده، دوباره در آرزوی مدیری شجاع، مقتدر و پرصلابت، روزگار را سپری خواهیم کرد.