
کاراته ایران دیگر مدعی قهرمانی در آسیا نیست و شرایط به قدری بد است که کسب تنها یک مدال طلا در قاره کهن را میتوان یک دستاورد قلمداد کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته و به نقل از خبرگزاری میزان رقابتهای کاراته قهرمانی بزرگسالان آسیا در تاشکند، پایتخت ازبکستان، به پایان رسید؛ آوردگاهی پر تبوتاب که نمایندگان ایران نیز با امید به درخشش در آن گام گذاشتند، اما سوت پایان مسابقات، نوای تلخی از یک حقیقت انکارناپذیر را در گوش کاراته ایران طنینانداز کرد؛ «دیگر مدعی بلامنازع آسیا نیستیم». تیم ملی کاراته کشورمان با کسب تنها یک مدال طلا، ۳ نقره و ۳ برنز، در جایگاه پنجم قرار گرفت؛ جایگاهی دور از شأن و سابقه غرورآفرین این ورزش در کشورمان.
درخشش آتوسا گلشادنژاد، با کسب تنها مدال طلای کاروان ایران، کورسوی امیدی در دل دوست داران این رشته روشن کرد. فاطمه سعادتی، مرتضی نعمتی و تیم کومیته مردان نیز با کسب نقره، سهم خود را ادا کردند و برنزیها شامل سارا بهمنیار، تیم کومیته زنان و تیم کاتای مردان شدند.
با این حال، فاصله معنادار ایران با تیمهای صدرنشین نه فقط آماری، بلکه نماد افولی است که سالهاست در حال شکلگیری است و اکنون نمود عینی یافته. دیگر آن هیبت پیشین از تیم کاراته ایران، بهویژه در بخش مردان، باقی نمانده است. روزگاری نهچندان دور، نام ایران لرزه بر اندام حریفان آسیایی میانداخت، اما اکنون، حتی جایگاه پنجم نیز برایمان سنگین و پرهزینه بهنظر میرسد.
این در حالیست که بانوان کشورمان عملکردی امیدوارکننده از خود به نمایش گذاشتند؛ نسلی جوان، با انگیزه و برنامهپذیر که با هدایت پگاه زنگنه که بیتردید یکی از بهترین مربیان حال حاضر کاراته بانوان است، توانستند خودی نشان دهند و افتخاراتی هرچند محدود، اما ارزشمند کسب کنند. در مقابل، مردان تیم ملی با گذار سختی از نسلی کهنه به جوانترها مواجه هستند. پوستاندازی در کاراته مردان، اگرچه دیر آغاز شد، اما اکنون در میانه راه است؛ راهی که تنها با اعتماد به نیروی جوان و تازهنفس، میتواند به بار بنشیند.
سالها سکون و تکرار، کار را به جایی رسانده که حتی آسیا نیز دیگر از کاراته ایران نمیهراسد و این زنگ خطر را نباید نادیده گرفت. هرچند که سید شهرام هروی، مربی پرافتخار سالهای اخیر تیم ملی، با کارنامهای درخشان در ذهنها مانده و یک ناکامی نباید بهانهای برای نادیده گرفتن تلاشهای سالهای گذشتهاش باشد، اما واقعیت امروز ما نیاز به تحلیل صادقانهتری دارد.
فراموش نکنیم که حاشیهها و تنشهای پیش از آغاز مسابقات، با درخشش دختران جوان ایران در خاطرهها رنگ باخت، اما مردان، که انتظار بیشتری از آنان میرفت، نتوانستند بار سنگین انتظارات را به دوش بکشند. میانگین سنی بالا، کمبود انگیزه، و نبود رقابت سازنده در لایههای زیرین، همه دست به دست هم دادهاند تا کاراته مردان ایران از دوران طلایی خود فاصله بگیرد.
امروز، شاید دیگر نباید غیبت کاراته در المپیک را حسرتی بزرگ دانست، چون با این شرایط، حضور در المپیک نه تنها افتخارآفرین نخواهد بود، بلکه میتواند چهرهای نگرانکنندهتر از آنچه امروز میبینیم به جهان ارائه دهد. مادامی که وضعیت مدیریت فدراسیون مشخص نباشد، کادر فنی از جایگاه خود مطمئن نباشد و اهالی این خانواده بزرگ در کنار هم قرار نگیرند (که متأسفانه این همدلی در شرایط فعلی، رؤیایی دور از دسترس بهنظر میرسد) امیدی برای بازگشت به قلههای قاره کهن نیست.
تنها راه نجات، عبور از خودبینی، آغاز دوبارهای شفاف و تکیه بر نسلی است که هنوز انگیزه دارد و میخواهد بدرخشد. اگر این مهم محقق شود، شاید بتوانیم دوباره بر بام آسیا بایستیم و اگر نه، باید هر دوره شکست را تحلیل کنیم و قهرمانی بعدی را با حسرت انتظار بکشیم.