اعتراض منتقدین و پرسشهایی که بیپاسخ ماند
|
اعتراض منتقدین و پرسشهایی که بیپاسخ ماند
همزمان با معرفی مازیار فریدخمامی به عنوان دبیر سازمان تیمهای ملی کاراته و طرحِ موضوعِ دبیرکلیِ وحید مومنی، انتقادهایی علیه سیدحسن طباطبایی رییس فدراسیون کاراته، بدون اشارهی مستقیم به این دو نام، مطرح شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ستارگان کاراته؛ چندی پیش و با اعلام رسمی فدراسیون، مازیار فریدخمامی قهرمان اسبق کاراتهی کشور بر مسند دبیری سازمان تیمهای ملی تکیه زد. همچنین در لابهلای صحبتهای طباطبایی، شنیده شد وحید مومنی که ماههاست با عنوانِ سرپرست، در کسوتِ دبیر ایفای نقش میکند، به زودی از سِمتِ سرپرست دبیری، به دبیرکلی تغییر وضعیت خواهد داد.
قضاوت پیرامون اینکه نقشِ سازمان تیمهای ملی و دبیرِ آن، دقیقا چه خواهد بود و آیا فریدخمامی در انجامِ وظایفِ محوله، هوشمندانه و به نفعِ کاراتهی کشور اقدام خواهد کرد یا خیر، بسیار زود است. آنچه از هماکنون میتوان گفت اینکه اگر قرار باشد سازمان تیمهای ملی صرفاً به مکانی برای جذبِ حداکثریِ افرادِ سهمخواه و ساکت نمودنِ آنها تبدیل شود، باید آن را سازمانی عبث و بیهوده خواند که جز آفت و ضرر، محصولی برای کاراتهی کشور به همراه نخواهد داشت.
فریدخمامی باید بداند افرادِ سهمخواه، هرگز و با هیچ ترفندی، در درازمدت، راضی و سپاسگزار نخواهند شد چرا که برای مطالباتِ آنها، پایانی وجود ندارد. ممکن است با اعطای برخی امتیازات، موقتاً سکوت کنند اما با گذشتِ زمان و طرحِ مطالباتِ بعدی، هرگاه نخستین خواستهی آنها برآورده نگردد، فریادها هم دوباره آغاز خواهد شد. بنابراین از آنجا که مطالباتِ افرادِ سهمخواه، بیپایان است و از طرفی، اعطای امتیازات به آنها، نمیتواند تا بینهایت ادامه یابد، بهتر است از همان ابتدا، کاراتهی کشور را از مسیرِ صحیح منحرف نساخته و از امتیاز دادن به سهمخواهان بپرهیزیم. دعوایی که قرار است در انتهای مسیر و پس از باجهای متعدد حادث شود، چه بهتر که در همان ابتدا و قبل از اعطای امتیاز، محقق گردد.
بحث پیرامون سازمان تیمهای ملی و عملکردِ آیندهی آن، بسیار است که یقینا پس از مشخص شدنِ سمت و سوی این سازمان، مفصلاً به آن خواهیم پرداخت لیکن در خصوصِ طرح انتقاداتِ اخیر، ادبیات و زمانِ ناگهانیِ آن، باید به چند نکته اشاره کنیم:
1- بخشی از انتقادها به تعویقِ رقابتهای لیگ برتر بازمیگردد که پیشتر و در مقالهای با عنوانِ "انتقاد برای اصلاح یا انتقاد برای انتقاد؟!" به آن پرداخته و با ذکر توضیحاتِ کامل و مفصل، نتیجه گرفتیم که تعویق و یا حتی لغوِ این رقابتها، اقدامی کاملا سنجیده و صحیح بوده است. البته در خبرهای امروز (سهشنبه 5 اسفندماه 99) خواندیم که فدراسیون کاراته درصدد است این مسابقات را به زودی و در نیمهی اسفندماه برگزار کند که مسلماً و با توجه به منافع و مضرّاتِ آن، نمیتواند تصمیمی درست باشد.
2- منتقدین میگویند طباطبایی، مدیری غیرِ کاراتهای است و به همین دلیل، نمیتواند کاراتهی کشور را به خوبی اداره کند. به نظر ما، کاراتهای بودن، هم میتواند یک امتیازِ مثبت برای رییس فدراسیون باشد و هم یک پوئنِ منفی. مثبت از این جهت که یک مدیرِ کاراتهای در بدوِ ورود به این فدراسیون، با جامعهی کاراته، فضای حاکم بر آن و خصوصیاتِ اهالی و چهرههای برجستهی این خانواده، کاملا آشناست و همین آشنایی میتواند در پارهای موارد و بویژه در انتصابِ افراد، از اتخاذِ روشِ آزمون و خطا و انجامِ هزینههای اضافی، جلوگیری کند. در عینِ حال یک مدیرِ کاراتهای به احتمالِ قوی در این سیستم، گرایشهای سبکی، جناحی و گروهی دارد و به همین دلیل ممکن است به جای اتخاذِ سیاستِ شایستهسالاری، به دنبالِ مدیریتِ جناحی بوده و دوستان و همقطارانِ خود را در حالی بر کرسیهای مختلفِ فدراسیون کاراته بنشاند که از شایستگیِ آن جایگاه، بیبهرهاند. این میتواند به عنوانِ یک پوئنِ منفی برای رییسِ کاراتهای در نظر گرفته شود.
اما پرسشِ مهمی که منتقدینِ این روزهای طباطبایی باید به آن پاسخ دهند، این است که چرا دو سال قبل و در آستانهی انتخاباتِ ریاستِ فدراسیون کاراته، در مصاحبههای متعدد، طباطبایی را ستودند و از او به عنوانِ مدیری کاردان، مدبّر، صادق، کاربلد، محبوب و صاحبِ تمامِ صفاتِ مطلوب نام بردند که بهترین گزینه برای هدایت و رهبری جامعهی کاراته است؟ آیا طباطبایی دو سال قبل، استادِ کاراته بود و امروز فردی غیرِ کاراتهای؟! آیا تمجیدکنندگانِ دیروز و مخالفینِ امروزِ او، مدیریتِ افرادِ غیرکاراتهای را بر فدراسیون کاراته تجربه نکرده بودند؟!
واقعیت این است که منتقدینِ فعلی، دو سال قبل و در زمانِ انتخاباتِ فدراسیون کاراته، از نظرِ سن و کسوت در جایگاهی ایستاده بودند که هم مدیریتِ رؤسای کاراتهای و هم ریاستِ مدیرانِ غیرکاراتهای را به خوبی به یاد داشته و با هیچیک بیگانه نبودند. آنها هم ریاستِ افرادِ کاراتهای همچون سمندر، ناظریان و پناهی را تجربه کرده بودند و هم مدیریتِ غیرکاراتهایها از جمله آهی، کتیرایی و فرجی را به یاد داشتند. از همه مهمتر اینکه طباطبایی هم پیش از ریاست، در بازهای طولانیمدت، سرپرستِ فدراسیون کاراته بود و این دوستان با علم به نحوهی مدیریتِ این مدیرِ غیرکاراتهای، او را تنها ناجیِ کاراتهی ایران میخواندند! با این توضیح، دوستانِ منتقد باید روشن سازند که چرا غیرِ کاراتهای بودنِ طباطبایی، دو سال قبل، برترین مزیتِ او برای ریاست بر فدراسیون کاراته به شمار میرفت و امروز همین ویژگی، بزرگترین ضعفِ اوست؟!
3- پس از معرفی مازیار فریدخمامی به عنوان دبیر سازمان تیمهای ملی و نیز زمزمههای تبدیلِ وضعیتِ وحید مومنی از سرپرستِ دبیری به دبیرکلیِ فدراسیون، برخی منتقدین به یکباره و با حالتی بسیار عصبانی و خشمگین، عنوان کردند طباطبایی دو سال قبل، با عدمِ اعزام تیمهای ملی پایه به رقابتهای قهرمانیِ آسیا، کاراتهی کشور را نابود کرد و هر کس در برابرِ این ظلمِ خانمانسوز سکوت اختیار کند، به کاراته و اهالیِ آن خیانت کرده است. آنها گفتند فریادهایشان، فقط و فقط برای خدمت به جامعهی کاراته و دفاع از حقوقِ پایمال شدهی جوانانِ مظلوم و بیدفاعِ این هنر رزمیِ انسانساز، به آسمان برخاسته است. اما پرسش این است که چرا این فریادهای حقطلبانه، همان دو سال قبل که چنین ظلمی به جوانانِ کاراته روا داشته شد، طنینانداز نگشت؟! عدمِ اعزامِ تیمهای پایه به رقابتهای آسیایی، به دو سال قبل بازمیگردد و همه میدانیم که منتقدینِ امروزی، پس از آن اتفاقِ ناگوار، بارها در اظهاراتشان، رییس فدراسیون کاراته را ستودند و هیچگاه او را بابتِ تضییعِ حقوقِ جوانان و نوجوانان، سرزنش نکردند. اکنون و پس از سکوتی طولانیمدت در برابرِ آن حادثهی تلخ و آزاردهنده، چه شده است که دوستان به یکباره، به یادِ ظلمی افتادهاند که دو سال قبل بر جوانانِ کاراتهی کشور تحمیل شد؟! چرا امروز و پس از گذشت ماهها، به این نتیجه رسیدهاند که سکوت در برابرِ ظلمی که دو سال قبل محقق گشته، خیانت به جامعهی کاراته است؟!
عدهای میگویند برخی منتقدینِ فعلی، پس از ورودِ طباطبایی به فدراسیون کاراته، ماهها کوشیدند تا از او امتیازاتی را دریافت دارند اما زمانی که تلاشهایشان بینتیجه ماند، استراتژی خود را تغییر داده و از حمایتکننده، به منتقد تبدیل شدند. ما تلاش میکنیم قضایا را با رویکردی مثبت بنگریم و بنابراین، چنین ادعایی را در مرحلهی نخست، نمیپذیریم. اما خاطراتِ سالها و ماههای گذشته، مرتب در ذهنمان مرور میشود. همه به یاد داریم که در گذشتهای نه چندان دور، تنی چند از منتقدین، یکی از مدیرانِ شاخص و پرسابقهی کاراتهی کشور را، با اظهاراتی خردکننده، پی در پی بمباران و تخریب میکردند، او را مدیری نالایق و فردی خاطی میخواندند که کاراتهی کشور را با اشتباهات و غرضورزیهایش نابود کرده است. همینها مدتی بعد و پس از دریافتِ امتیازات و مناصبی هر چند تشریفاتی و غیرمؤثر، همان شخص را تنها ناجیِ کاراته و تکیهگاهِ اهالیِ این رشته معرفی کردند! با این تفاسیر آیا جامعهی کاراته حق ندارد به اظهاراتِ این اشخاص (انتقاد یا تمجید) به دیدهی شک و تردید بنگرد؟
در کاراتهی ایران افرادی همچون "مهران بهنامفر" هم یافت میشوند. قهرمانی که در زمانِ انتقاد، زبانی بسیار تلخ و گزنده دارد. الفاظِ او را که گهگاه بسیار تند و برّنده میشود تایید نمیکنیم اما نکتهی مثبتِ انتقاداتِ بهنامفر (تا این لحظه) حسننیت و صداقتِ او بوده است. پرسابقهترین ملی پوشِ کاراتهی کشور زمانی از مسئولینِ فدراسیون انتقاد میکرد که خود بر کرسی سرمربیگریِ تیم ملی تکیه زده بود و بنابراین، مخاطب اطمینان داشت که هدفِ او از طرحِ انتقاد، کسب جایگاه و موقعیت برای خود نیست. او آنچه را درست میپنداشت، بیواهمه فریاد میزد و در این مسیر، حتی نگرانِ از دست رفتنِ جایگاهش هم نبود. چنین انتقادی، صرفنظر از درست یا غلط بودن، دستِکم به این دلیل که صادقانه مطرح میشود، بر دل مینشیند و حائزِ حرمت و اعتبار است.
در توضیح پیرامون علتِ عدمِ اعزام ملیپوشانِ ردههای سنی پایه به رقابتهای قهرمانی آسیا، سیدحسن طباطبایی میگوید 26 اسفندماه 97 رسماً به عنوان رییس فدراسیون کاراته معرفی شده است و اواخر فروردینماه 98 هم تیم میبایست راهیِ رقابتهای قهرمانی آسیا میشد اما اقداماتِ مقدماتی برای این اعزام (که باید در زمانِ مدیریتِ قبلی صورت میگرفت) انجام نشده بود و به همین دلیل، ملیپوشان از اعزام به رقابتهای قهرمانی آسیا بازماندند.
ادعای طباطبایی اگر ثابت شود، به معنای بیتقصیریِ مطلقِ او در عدمِ اعزامِ ملیپوشان به رقابتهای قهرمانی آسیاست چرا که مقدماتِ این اعزام، عقلاً و منطقاً میبایست در زمانِ مدیریتِ قبلی فراهم میشد که مطابقِ ادعای طباطبایی، این مهم صورت نگرفته است. البته همانگونه که قبلا اشاره شد، این استدلال به شرطی واجدِ اعتبار خواهد بود که درستیِ ادعای مطرحشده از سوی رییس فعلی برای اهالیِ کاراته محرز گردد. لذا باید منتظر ماند و دید فدراسیون کاراته برای اثباتِ این ادعا، چه ادلهای را ارائه مینماید.
طباطبایی همچنین علتِ غیبتِ آیندهسازانِ کاراته کشورمان را در رقابتهای قهرمانی جهان (شیلی) مشکلاتِ موجود در این کشور (شورش) و عدمِ استقبال از این پیکارها عنوان میکند. عدهای دیگر هم این موضوع را نتیجهی عدمِ اختصاصِ بودجه برای اعزامِ تیمهای پایه میدانند. اما هیچیک از دو دلیلِ یادشده، اکثریتِ قاطعِ اهالیِ کاراته را قانع نمیسازد. آنها میگویند فدراسیون باید اعزام قهرمانان را به رقابتهای جهانی و آسیایی در اولویت قرار داده و با صرفهجویی در هزینههای غیرضروری و یا جذبِ اسپانسر، به هر شکلِ ممکن، در این پیکارها حاضر شود.
به هر حال با قبولِ توضیحات طباطبایی در خصوصِ علتِ عدم اعزامِ تیمهای پایه به رقابتهای قهرمانی آسیا (با فرضِ اثباتِ ادعای او) نهایتا فدراسیون فعلی، صرفا باید به خاطر غیبت در یک مسابقه (رقابتهای جهانی شیلی) سرزنش شود. لذا اینکه عنوان میشود طباطبایی در طولِ دو سالِ گذشته، جوانان و نوجوانان را به هیچ مسابقهای اعزام نکرده و بدینترتیب موجباتِ نابودی کاراته کشور را فراهم آورده، نوعی مغلطه است. چرا که فدراسیونِ طباطبایی صرفا در یک مسابقه غایب بوده است و نه بیشتر! او مسئول شیوعِ گستردهی ویروسِ کرونا در سطحِ جهان و تعطیلیِ طولانیمدتِ رقابتهای ورزشی نیست! فردی را که از چراغ قرمز عبور میکند، به جرم قتلِ عمد به دارِ مجازات نمیآویزند! تناسب میانِ اشتباه و سرزنش باید رعایت شود همانگونه که رعایتِ تناسب بینِ جرم و مجازات، ضروری است.
محمد قدیمی/ مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته
|
1399/12/6 18:04
|